تعریف چند اصطلاح از کرایون
تعریف و توضیح چند اصطلاح که در گفته های کرایون (کریون) تکرار شده
وقتی کسی حرف می زند، مفاهیم را با خزانه لغاتی که بلد است بیان می کند. علاوه بر این تجربیات و محل زندگی و خیلی موارد دیگر هم در نحوه انتخاب کلمات و استخوان بندی جملات تاثیر دارند. بنابراین کاملاً ممکن است یک نفر یک مفهوم را با کلمه ای و جمله ای کاملاً متفاوت از یک نفر دیگر بیان کند. وقتی چنل ها یا متون معنوی را می خوانیم، همین تفاوت در جهان بینی را می بینیم. پس آن چه لی کارول به آن اینیت می گوید، شخصِ دیگری کلمه ای دیگر برای آن استفاده می کند و …
ایمپرینت و ایمپلنت = در آن 5 درس اولیه (دفترچه راهنمای روشن بینی) از ایمپرنت و ایمپلنت صحبت شده و اینها در واقع شروع همه مطالب کرایون هستند.
ایمپرینت تمام مشخصات یا رویکردهایی هستند که از زمان تولد در دون ما هستند. مثلاً طالع، درسهای کارمایی، رنگ هاله دور بدن، نوع بدنمان، سیستم دفاعی ما در برابر بیماری، نوع شخصیتمان، از جمله درسهایی که در زندگی میگذارانیم.
اما ایمپلنت مکانیزمی است که میتواند برای برای اصلاح یا حذف ایمپرینتهای ما درخواست شود. این به ما امکان میدهد بدنمان را درمان کنیم، هوشیاری بیشتری به ما میدهد، تحمل و خونسردی بیشتری میدهد، معنویت، خرد، آرامش و … بیشتری میدهد. میتواند به طور کامل درهای کارمایی را حذف کند (در آن 5 درس و کتاب اول –که در همین وبلاگ موجود است- نوشته با درخواست ایمپلنت خنثی تمام کارما پاک شده و انسان نوینی خواهید شد …)
آدرس وبلاگ + وبلاگ دیگری با موضوعات مشابه
Https://Farasoo.wordpress.com
Oust.wordprpess.com
اصطلاحات بکار برده شده کرایون در کتاب
اینیت = ذاتی (همراه با تولد داده شده) (مثال= مهرداد توانایی ذاتی برای سازماندهی داره.) متضاد آن کسب شده و به دست آمده است.
مثال در گفته های کرایون = اینیت بدن هوشمند تو است. چون تو با حدود 34% توان دی ان ای هستی یک پلی بین اینیت و هوشیاری تو گم شده است. آن اینیت مسول آنچیزیه که درون تو اتفاق میفته، مسئول تکامل معنوی درون تو. تو میتونی اونو گاهی درک کنی اما واقعن اون پل را الان نداری و این باعث میشه اینیت یه سیستم بسته باشه. و چیزی در مورد خارج نمیدونه و فقط در مورد داخل میدونه. اون نمیدونه دوستات کیا هستن. نمیدونه برای زندگی چکار میکنی. مثلن نمیدونه عاشقی یا نه. و در بدنت داره چه اتفاقی میفته. فقط و فقط عکس العمل نشون میده و کمک میکنه. فقط همونجاست که با هر دستورالعملی که تو بهش بدی عمل کنه. پس اون در تاریکیه و نمیدونه بیرون چه خبره. این البته برای انسانیه که با درصد خوبی از دی ان ای کار نمیکنه و شما الان همین وضعیت را دارید (مثلن سای بابا با درصد خیلی بالایی از دی ان ای بود).
در واقع اینیت همان ذات وجودی انسان است.
پاینیل گلند، که یعنی غده صنوبری یا چشم سوم
مثال در گفته های کرایون کرایون = صعود با لایه ای از بیولوژی تو هم ارتباط داره. یه مقدار اطلاعات بیولوژیکی بهتون میدم، و تاریخچه این غده را بعهتون میگم. پاینیل معرف ارتباط با لایه صعود در دی ان ای است. وقتی از طریق ارتباط برقرار کننده پاینیلی ارتباط برقرار میشه، از طریق سطح سوم سطح اول که بیولوژیکی است و سطح دوم که سطح حساسی است اصلاح میشوند. حالا لمورین ها، بروید به آینه نگاه کنید و ببینید که سرتون یه کمی با زمانی که در لمورین بودید متفاوت است، چونکه غده پاینیل اونموقع خیلی بزرگتر بود. ولی بعضی دانشندان میگن انسان به اون غده نیاز نداره، اون از بین رفته است. وقتی تکامل پیدا میکنید اون بزرگ میشه، البته این بار اندازه سر شمارو تغییر نمیده. دانشمندان، اینو با رفتن انسان به هزاره بعدی بررسی کنید که چجوری پاینیل انسان بزرگ میشه …
مثال دوم در گفته های کرایون =چنل کردن از یک پرتال چند بعدی و بیولوژیکی در بدن انسان استفاده میکنه که پاینیل نامیده میشه و اجازه میده آنچه که منبع خلاقانه درون بدنت نامیده میشه گسترش پیدا کنه. لی یاد گرفته که هر زمان که پاینیل خودش را باز کنه اون میشه پرتال خدا.
مثالی از غیر از کرایون=وقتی صحبت از تشریح چگونگی کار انرژی کیهانیه، ما اول باید در مورد غده پاینیل حرف بزنیم. اون غده ایه کوچک در مغز. (عکسش در اینترنت هست). آن یه نوع هورمونی تولید میکنه که در تنظیم الگوی خواب و بیداری تاثیر داره (البته از نظر پزشکی). در متافیزیک آن را چشم سوم و ارتباط 3 بعدی با آنسوی پرده میگن. (کاملاً قابل درکه چون در خواب این اتفاق میفته).
خلق مشترک (هم خلقی) به معنای این نیست که وقتی تو تصمیم به خلق چیزی بگیری، باید صبر کنی تا دیگرانی (انرژی های آنسوی پرده) موافقت کنند. بلکه اصطلاح خلق مشترک فقط برای ارج نهادن به کاری است که انسایت پس از همگرایی هارمونیک در 1989 انجام داد و حالا به مقامی رسیده که با خدا در خلق همکاری می کند.
وقتی انسان تصمیم به خلق چیزی بگیرد، انرژی های آنسوی پرده شروع به فعالیت می کنند و ترتیبی می دهند که آن خواسته خلق شود. این را خلق مشترک می گویند. (توجه کنید که این جا از دید 3 بعدی حرف می زنیم، آنچه انرژی های آنسوی پرده می نامیم در واقع قسمت هایی از خود انسان هستند).
آکاش (آکاشیک) (بایگانی آکاشیک)
انسان در دنیا می آید و می رود (البته در واقع زمان وجود ندارد و همه آن ها همزمان هستند و مانند چرخه هایی در هم اکنون در جریان هستند، ولی داریم از دید سه بُعدی حرف می زنیم). هر آنچه انسان انجام می دهد، احساسات و تجربیات و … و … در بایگانی ای ضبط می شوند که به ان بایگانش آکاشیک می گویند.
نکته مهم این که کرایون تا قبل از حدود 2015 می گفت بایگانی آکاش شما اکنون هرآنچه در روی زمین انجام دادید را به یاد می آورد. و پس از آن سال گفت که بایگانی آکاش شما عمیق شده و زمانی که در سیاره پلیادین بودید را هم به یاد می آورد.
جالب تر این که انسان حالا می تواند بخواهد که آن چیزهایی که در زندگی های گذشته اش در آکاش هستند، بدون اینکه بازهم برایشان تلاش کند به سطح بیایند و وارد این زندگی شوند. در این مورد در چنل ها توضیح کافی داده شده است.