November 9, 2021

اُستن این عم ای جان غفلت است

یادداشت روز

این جهان ویران شدی اندر زمان

اُستن این عالم ای جان غفلت است

از دیدگاه مولوی تمامی اندیشه های معنوی و عرفانی و هنری اساساً از جنس این دنیا نیست آنها از جنس جهان دیگر هستند و بهره ی آدمیان در این دنیا از این نور، همین مقدار کم است و به تعبیر او....

نویسنده : حسین نعمتی

در نگره عرفانی تمامی کارهای این دنیا بر مبنای فراموشی و غفلت آدمیان پیش می رود و انسان ها بی آنکه خود بدانند با غافلانه زیستن موجب پیشبرد امور این دنیایی می شوند . خداوند هم نظام این عالم را با غفلت، شهوت و حرص اهلش اداره و تدبیر می کند.
از نظر مولوی عارفان و زیرکان نباید غم ادارۀ جهان مادی را بخورند بلکه باید مراقب رفتار و احوال خود باشند و نگویند اگر ما نباشیم جهان و کارجهان لنگ می ماند به قول مولوی نه تنها کار جهان نمی ماند بلکه خداوند از طریق آنان که صفات ناپسندی چون حرص ، شهوت طلبی ، قدرت طلبی و ... دارند به نظم و تدبیر عالم می پردازد. بنابراین عارف نباید غم چگونگی اداره این جهان را داشته باشد و خود را خدا بپندارد .عارف هم یک انسان است و در محدوده قدرت انسانی خود باید تلاش و تزکیه کند نه بیشتر.
بالاتر از آن، مولوی می گوید اگر همه انسان ها شبیه عارفان ودر مثالی نزدیکتر مانند هنرمندان(نه هنرپیشه ها) شوند نظم عالم و این جهان به هم می ریزد چون آگاهی بر این سرّ و راز موجب سرد شدن آتش حرص و تکاثر و به هم ریختن نظم معاش می شود.


استن این عالم ای جان غفلتست

هوشیاری این جهان را آفتست

هوشیاری زان جهان است و چو آن

غالب آید پست گردد این جهان

هوشیاری آفتاب و حرص یخ

هوشیاری آب و این عالم وسخ

زان جهان اندک ترشح می رسد

تا نغرد در جهان حرص و حسد

گر ترشح بیشتر گردد زغیب

نه هنرماند درین عالم نه عیب


از دیدگاه مولوی تمامی اندیشه های معنوی و عرفانی و هنری اساساً از جنس این دنیا نیست آنها از جنس بهشت و جهان دیگر هستند و بهره ی آدمیان در این دنیا از این نور، همین مقدار کم است و به تعبیر او ترشحی است، به اندازه ای که بنای نظم و تدبیر و اداره این جهان که بر مبنای حرص و حسد است به هم نخورد. اگر این نور بیشتر از چیزی که اکنون در عالم می بینیم بود دیگر نه اثری از هنر می ماند و نه غیب و لاجرم با جهان دیگری مواجه بودیم که بکلی متفاوت از جهان فعلی بود