اُستن این عم ای جان غفلت است
این جهان ویران شدی اندر زمان
اُستن این عالم ای جان غفلت است
از دیدگاه مولوی تمامی اندیشه های معنوی و عرفانی و هنری اساساً از جنس این دنیا نیست آنها از جنس جهان دیگر هستند و بهره ی آدمیان در این دنیا از این نور، همین مقدار کم است و به تعبیر او....
نویسنده : حسین نعمتی
در نگره عرفانی تمامی کارهای این دنیا بر مبنای فراموشی و غفلت آدمیان پیش می رود و انسان ها بی آنکه خود بدانند با غافلانه زیستن موجب پیشبرد امور این دنیایی می شوند . خداوند هم نظام این عالم را با غفلت، شهوت و حرص اهلش اداره و تدبیر می کند.
از نظر مولوی عارفان و زیرکان نباید غم ادارۀ جهان مادی را بخورند بلکه باید مراقب رفتار و احوال خود باشند و نگویند اگر ما نباشیم جهان و کارجهان لنگ می ماند به قول مولوی نه تنها کار جهان نمی ماند بلکه خداوند از طریق آنان که صفات ناپسندی چون حرص ، شهوت طلبی ، قدرت طلبی و ... دارند به نظم و تدبیر عالم می پردازد. بنابراین عارف نباید غم چگونگی اداره این جهان را داشته باشد و خود را خدا بپندارد .عارف هم یک انسان است و در محدوده قدرت انسانی خود باید تلاش و تزکیه کند نه بیشتر.
بالاتر از آن، مولوی می گوید اگر همه انسان ها شبیه عارفان ودر مثالی نزدیکتر مانند هنرمندان(نه هنرپیشه ها) شوند نظم عالم و این جهان به هم می ریزد چون آگاهی بر این سرّ و راز موجب سرد شدن آتش حرص و تکاثر و به هم ریختن نظم معاش می شود.
از دیدگاه مولوی تمامی اندیشه های معنوی و عرفانی و هنری اساساً از جنس این دنیا نیست آنها از جنس بهشت و جهان دیگر هستند و بهره ی آدمیان در این دنیا از این نور، همین مقدار کم است و به تعبیر او ترشحی است، به اندازه ای که بنای نظم و تدبیر و اداره این جهان که بر مبنای حرص و حسد است به هم نخورد. اگر این نور بیشتر از چیزی که اکنون در عالم می بینیم بود دیگر نه اثری از هنر می ماند و نه غیب و لاجرم با جهان دیگری مواجه بودیم که بکلی متفاوت از جهان فعلی بود