روشن بینی و علائم آن
درس 35 مراقبه ، پرسش و پاسخ - علائم بین راه روشن بینی
نویسنده : یوگانی
* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس ( درس اول ، " این بحث برای چیست ؟ " ) آغاز نمایند . چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.
پرسش: مقصد نهایی مراقبه چیست؟ چطور در طول راه تجربیات تکامل خواهند یافت، و کامل نمودن این سفر چه مدت طول خواهد کشید؟
پاسخ: مقصد نهایی، روشن بینی است.
روشن بینی چیست؟ حالتی از اتحادِ تعادل یافته بین دو طبیعت ما: سرورِ آگاهی خالص، و درگیریِ حواس ما با دنیای مادی. این تعریف یوگا، و مقصدِ همۀ مذاهب است.
سیر تکامل تدریجیِ تجارب، یک سیاحت شخصی و پیچیده، اما دارای الگویی مشخص است.
:در کل سه مرحلۀ قابل شناسایی وجود دارد
اول، خیزشِ سکوت توسط مراقبۀ مرتب شکل می گیرد. امری که به شکل حالتی پایدار و فزاینده از آرامش، شادی و سرور و بیش از همه بصورت نوعی ثبات درونی تجربه می شود. ثباتی که بوسیلۀ هیچ نوع تجربۀ بیرونی تزلزل نمی یاید. سکوت درونی، پایه و اساس تجارب بعدی است که با افزودن تمارین پیشرفتۀ یوگا تسهیل می شوند. این تمارین، سکوتِ سرورانگیزِ آگاهیِ خالص در سیستم اعصاب ما را به حالتی پویا بیدار می سازند.
دوم، خیزشِ تجربۀ اکستاتیک (حالت وجد و سرور) در بدن و پیرامون آن شکل می گیرد. امری که از نوعی بیداریِ نیروی حیاتی در بدن و پالایشی تدریجی در ادراکِ حسی ایجاد می شود. از طریق پرانایاما (کنترل تنفس) و سایر ابزارها، مراقبه ارتقاء می یابد، طوری که حواس در مسیری درونی گشوده شده و ما را قادر می سازند که انرژیهای اکستاتیکی را که در درون و پیرامون ما جریان دارند ادراک کنیم. می توان گفت که سکوت، در درون ما به حرکت در می آید، و این امر نوعی تجربۀ جدید و افسون گر ایجاد می کند. در طول این مرحله، فهمِ جریانِ الهیِ زندگی بطور طبیعی شدت یافته و منجر به اشتیاق فزاینده برای ورود و پیوستن به تجربۀ عمیقِ حسی می شود. شخص همچنانکه فرآیند پیشرفت می کند، بدان تسلیم و سرسپرده می گردد. مرحلۀ دوم همچون افتادن در ژرفنایی از اکستاسیِ (وجد و حال) بی پایان است. در این حال همچنانکه توجه ما در زیباییِ همیشه حاضرِ زندگی که در پس پردۀ همۀ چیزها در حرکت است جذب شده است با مسرّتی افزاینده در دنیا عمل خواهیم نمود. برای ما، همۀ محدودیت ها و مرزها از میان می روند.
سوم، همچنان که توجه به طور طبیعی در سکوتِ سرور انگیزِ حاضر در هر کجا و طنین انداز در همه چیز ساکن می شود، ما با آن هارمونیِ همیشه حاضر یکی می شویم. در می یابیم که خویشتن خویشِ ما جوهره ای از همۀ چیزهاست. این همان تجربۀ وحدت، اتحاد یا روشن بینی است. در پی این تجربه دنیا ناپدید نمی شود، بلکه شفاف و روشن خواهد گردید. محدودیت ها همچون نقاب هایی رویت می شوند که لایه لایه جوهرۀ زندگی را می پوشانند، آنچه را که ما بعنوان جلوه ای از طبیعت خویش خواهیم شناخت. آیا ما باز هم می توانیم در جهان فعالیت کنیم ؟ بله ، اما انگیزه های ما در مقایسه با زمانی که فقط می توانستیم خود را به شکلی مجزا ببینیم متفاوت است. ما اینک در جهت نفعِ یک خودِ گسترده تر فعالیت می کنیم. بدین ترتیب ممکن است که از خود گذشته به نظر برسیم. در حقیقت ما همیشه در جهت منافع خویش عمل می کنیم. اما خویشتن ما در حال جهانی شدن است، بنابر این سود و بهرۀ ما برای همۀ بشریت و برای همۀ زندگی است.
ما از آغاز شروع تمارین پیشرفتۀ یوگا (و حتی پیش از آن)، ممکن است سایه هایی از هر یک از سه مرحله را تجربه کنیم. امری که به فرآیند پالایشِ در جنب و جوش و یگانۀ ما وابسته است. حتی ممکن است که تجربۀ عناصری از هر سۀ این مراحل را بطور همزمان داشته باشیم. به مرور زمان، تصدیق خواهیم کرد که چنین تجارب آگاه کننده ای، تابلوهای کیلومتر شماری هستند که در مسیر روشن بینی قرار دارند. همچنانکه ما به سمت سایر تمارین پیشرفته یوگا کشیده می شویم، مسافت شمارهای فرعی بسیار بیشتری مورد بحث قرار می گیرند. این نشانه ها از این جهت مفیدند که الهام بخش بوده و ما را به پیشروی و انجام مرتب تمارین روزانه وامیدارند. علائم بین راه در جهت اعلان و جار زدن مفید نیستند، "من امروز در مسیر روشن بینی به اینجا رسیده ام" . در حقیقت ممکن است که ما در آنجا باشیم، ولی این فقط وقتی اهمیت دارد که از آن نقطه گذر کرده و تجربۀ ما پایدار و عادی شده، به چشم نیاید. تجربه نیز زمانی راستین و حقیقی می شود که طبیعی و عادی جلوه کند. این نوعی زندگی است که ما با تداوم آن معنا می یابییم. در طول سفر نشانه های راه بتدریج از میان خواهند رفت و در نهایت، روشن بینی آنقدرها راجع به این راه نشانه ها نیست. بلکه آن راجع به لذت بردن از، شدنِ آن چیزی است که همیشه بوده ایم.
اگر شما آن سفر به کالیفرنیا را که پیش تر درباره آن صحبت شد به انجام رسانید، آیا وقت خود را (نهایتا) صرف حیرت و تعجب از اینکه چگونه بدانجا رسیدید می کنید؟ احتمالاً نه. بسیار بهتر است که از زیبایی کالیفرنیا لذت ببرید. اگر چه مفید است که ویژگی هایِ این سفر طولانی را برای نفع همگان مورد بازبینی قرار دهید. در نهایت (باید گفت) هرکس از همان آگاهیِ الهی سرچشمه گرفته است که ما گرفته ایم، بنابر این طبیعتاً دلمشغولِ آن خواهیم شد که همه سفری ایمِن و سریع داشته باشند.
مسیح می گوید: "همان کاری را برای دیگران انجام دِه که خواهانی دیگران برایت انجام دهند". حقیقت آنست که همۀ دیگران خودِ شما هستند. به همین خاطر، این فقط یک توصیۀ خوبِ اخلاقی نیست. بلکه یک توصیۀ عملی خوب است. به لحاظ تجربی ما آمده ایم تا ادراک نمائیم که دیگران "خود" واقعیِ ما هستند. امری که به محض گشوده شدنِ روزنه های درونی ما به روی حوزه های الهی درون خویش شناخته خواهد شد.
این سفر چه مدت به طول می انجامد؟ امری که اساسا بستگی به خود ما دارد. بستگی به اعمال قبلی ما که گرفتگی های عمیقی در سیستم اعصاب ایجاد نموده و به اینکه زین پس می خواهیم چه کاری انجام دهیم. ما گذشته را نمی توانیم عوض کنیم، ولی خیلی کارها می توانیم در حال حاضر انجام دهیم که آیندۀ ما را شکل میدهد. هیچکس نمی تواند به جای ما انتخاب کند. اگر تمارین پیشرفتۀ یوگا را با سرسپردگی خالصانه و راستین به کار بگیریم، مسیر جدیدی در زندگی ما ایجاد خواهد شد. پس از آنکه بدون تزلزل خویش را پای بند مسیر کردیم، در می یابیم که آنچه را که در تکاپویش هستیم تنها، موضوعی است در زمان ( حال ). امری که حتی آنقدرها در ارتباط با مقصدی نهایی نبوده و مرتبط با تجربۀ فزایندۀ مسرّت در هر روز، هر ماه و هر سال ماست. این طریقی است از سرور و مسیری از سرخوشی است، همچنانکه ما به شکلی طبیعی از درون شکوفا می شویم. پس بدان وارد شده، امروز شروع کنید و از سواری در این جاده لذت ببرید. بزودی به پایان راه خواهید رسید.
استاد در درون شماست
توجه : برای آگاه شدن از مباحث بیشتر در ارتباط با مراقبه به کتاب " مراقبۀ عمیق " مراجعه نمایید.
در ادامه این مبحث:
تکمیل مبحث روشن بینی و علائم آن 💠
ارتباط "سُرورِ آگاهی خالص" با مراحل روشن بینی 💠
دروسهنیز مرتبط میباشند
قسمت دوم و سوم که در ادامه آمدهاند
قسمت دوم : تکمیل مبحث روشن بینی 💠
پرسش: هدف اصلی از زمان باقی ماندۀ عمر من، فقط انجام بیشترین تلاشِ ممکن در جهت نیل به رهایی از چرخۀ تولد و مرگ است. هرچند میدانم هنوز ضعف های بسیاری دارم که باید در این مدت بر آنها چیره شوم اما مایلم تمامی تلاش های خود را در جهت رفع آنها بکار برده و در طی همین زمانِ زندگی، روح خود را با روح متعال پیوند دهم. آیا چنین کاری ممکن است یا خیر؟ در این رابطه حاضرم حتی تمرینات قدرتمندِ بیشتری را در مدت زمان طولانی تری انجام دهم. تمریناتی مثل مراقبه و تنفس ستون مهره ای در دوره ای طولانی و یا هر نوع تمرین دیگر. لطفا راهنمایی فرمائید.
پاسخ: بله من می فهمم که شما برای رسیدن به روشن بینی نمیخواهید حتی یک دقیقه وقت تلف کنید و این قطعا (صحیح است)! من نیز از وقتی که در این زندگی و از سال ها پیش مبادرت به تمارین کرده ام چنین احساسی داشتم. شما باید بر اساس ظرفیت خویش و با استفاده از خودگامی به تمرینات ادامه دهید و مراقب باشید که زیاده روی نکنید. اگر به مرز فشار و آسیب میرسید نشانۀ این است که تمرینِ بیش از حد داشته اید. همۀ ما باید یا در راستای گام های شخصی خویش به پیش رویم و یا با پیشرفتی منفی روبرو گردیم. من برای مهیا ساختن هرآنچه که شما در این دروس نیاز دارید، بیشترین تلاش خود را به انجام خواهم رساند. هر تلاشی در راستای نیل به یک سیستم عصبیِ پالایش یافته. کاری که خودِ شما باید انجام دهید یک طی طریق هموار و ملایم است که بواسطۀ باکتی و عشقِ شما به حقیقت و پروردگار صورت میگیرد. پروردگاری که در شما زنده و پابرجا است.
به یاد داشته باشید که "رسیدن به روشن بینی" نقشه و استراتژی نفس است و اگر بر اساس نوعی "دست یافتن" دنبال شود شاید تکاملِ آن در این زندگی آنقدرها امکان پذیر نباشد. این امر ضرورت تمرینات برای نیلِ به پیشرفت را ملغی نمیکند. اما دست یافتن به روشن بینی در واقع برابر با نوعی رها گشتن است. امری تناقض برانگیز. نه لزوما بمعنی رهایی از تمرینات، بلکه رهایی از موردی خاص. رهایی از نیاز ما به "دستیابیِ به آن". ما چطور میتوانیم از چیزی که بشدت نیاز داریم رهایی یابیم؟ ما چطور میتوانیم از آمال بسیاری که پرورش داده بودیم از جمله اشتیاق شدید به پروردگار رها شویم؟
چیز عجیبی است. جایی در امتداد این راه، ما تلاش برای "دستیابی" به روشن بینی را متوقف کرده و در می یابییم که آن چیزی است که خودِ ما به خویش "عطا" میکنیم. شاید کماکان به انجام همان روال ادامه دهیم. نشست ها، باکتی، خدمت و همۀ دیگر تمارین. شاید حتی تمرینات بیشتری انجام دهیم. بله قطعا تمرین هایی بیشتر. همچنانکه سیستم عصبی گشوده میشود، میخواهد که آنها را انجام دهد. چیزی در این میان تغییر میکند. شاید آن در خیزش کوندالینی خلاصه شود. امری که با ظهور آن، دیگر آنچنان نسبت به روشن بینی حس مسؤلیت نداشته و به آسانی این امر را واگذار به فرآیندی قدرتمند و الهی میکنیم که در درون ما و بشکلی خود به خود رخ میدهد. نوعی تسلیم که حتی در حین انجام تمرینات خط شکن و توفنده نیز ادامه می یابد. همچنانکه نفس (Ego) در سُرورِ آگاهی خالص از میان میرود هنوز هم هوسِ روشن بینی کرده و برای "دستیابی بدان"، در کشکمکشِ انجامِ کارهایی بیشتر است. آنگاه (جایی در این میان) نیاز ما به "دستیابی" بشکلی جادویی مبدل به نیازی به "تسلیم" میشود. این نقطۀ عطف مهمی است که ریشه در تمرینات و خیزش باکتی دارد. ایجاد یک بلوغ در سیستم عصبی که بموازات پالایش یافتنِ آن رخ خواهد نمود.
من فکر میکنم که موثرترین تدبیر و استراتژی، پیشرفتِ روز به روز است. این جاده ای بهتر برای پیشروی است. اهمیتی ندارد که روشن بینی در کجای این جاده واقع است. آیا همین امروز احساس خوبی دارید؟ آیا امروزِ شما بهتر از دیروز، هفتۀ پیش و سال پیش است؟ همین بهره ای واقعی و ملموس در این راه است. روشن بینی شاید سال آینده و یا یکصد زندگی بعد محقق شود. چه کسی میداند؟ مهم این است که امروز چه حسی داریم و در راستایِ بهتر شدن این حس در روز آینده چه میتوانیم انجام دهیم؟ این دیگر هدف تار و مبهمی نیست. هدفی واقعی است. در حالیکه روشن بینی، رستگاری یا هرآنچه در این راستا، به نوعی از حیطۀ تصورات ما خارج است.
آینده واقعی نیست. امروز واقعی است. اینکه خواهان چیزی در آینده باشیم نوعی درماندگی محسوب میشود. تمنایِ چیزی دور از دسترس و خارج از محدوده. آینده هیچگاه از راه نمیرسد و توهمی (Maya) بیش نیست. از طرف دیگر آنچه که ما امروز در اختیار داشته و بیش از فردا مزمزه میکنیم، سُرور است. به همین دلیل است که من میگویم: " آیا چیزی دلپذیر تر از همین امروز نیز برای کسی وجود دارد؟". امری که بمراتب به روشن بینی نزدیک تر است. نه اینکه آن را در هرکجای تصورات خویش و در آینده دنبال نمائیم. اگر روشن بینی وجود داشته باشد امری است که در همین امروز ادراک میشود. این نکتۀ ظریفی است. مادامیکه ما تمرینات را برای آینده به انجام برسانیم، روشن بینی نیز منحصر به آینده باقی خواهد ماند. اگر ما برای شادیِ امروز و فردای خویش به انجام تمارین بپردازیم، ناگهان روشن بینی را بسیار نزدیک تر به خویش خواهیم یافت. آنگاه است که ما میتوانیم با کمی آرامش و وانهادگی، نفس (عمیق) بکشیم. وانهادگی (آرامش) و تنفسی که متاثر از روشن بینی خیزش یافتۀ ما است.
به هر حال آیا ما روشن بینی را درآینده تجربه خواهیم کرد؟ خیر، هرگز. ما میتوانیم فقط آن را در زمان حال تجربه کنیم. امری که بمعنای امروز است.
زمان حال در ارتباط با تمرینات ما چه معنایی دارد؟ به یاد دارید که مراقبه عبارت است از رفتنِ به درون وقتی می نشینیم و سپس بیرون رفتن بسمت فعالیت روزانه برای بکارگیری سکوتِ سرورآمیزی که از آن برخوردار شده ایم. با انجام مراقبه ما در همۀ روز از سکوت بسیاری برخوردار خواهیم شد. اما اگر سکوت خویش را در فعالیتی معنا دار بکار نگیریم به روشن بینیِ کامل دست نمی یابییم. شاید فقط به مرحلۀ اول آن یعنی سکوت درونیِ بی پایان برسیم. این چیز بدی نیست، اما یک پیشرفت کامل هم نیست. روشن بینی، اتحاد درونی و بیرونی است. اگر تماماً به درون رفته و بیرونی در کار نباشد، ما در راستای یوگا (اتحاد) نخواهیم بود. ما باید بسمت یک تمامیت درونی و همچنین بیرونی حرکت کنیم. دو کمالِ همسو. در اینصورت است که ما به روشن بینی نزدیک میشویم.
من چرا همۀ این نوشته ها را در ماه های گذشته اینجا گردآوری کرده ئناً نیاز به انجام آن حس میشد. بسیاری با این موضوع موافق هستند. از دیدگاه و چشم انداز من، همۀ این مطالب بواسطۀ سکوت درونیِ من بسمت زندگی افراد بسیاری به حرکت درآمده است. امری که مرا یاری میکند تا بطور فوق العاده ای گسترش درونی حاصل کنم. من هرچه بیشتر نثار میکنم، بیشتر با سروری اکستاتیک سرشار میشوم. من شخص بسیار خودخواهی هستم که چنین حجمی از دانش (معنوی) را برای انتقال مستقیم، در معرض مطالعۀ عموم گذاشته ام. اما با این حال خویشتن من، بیشتر و بیشتر در هرکس عجین میشود. مسرّت شما، مسرّت من است. شما نیز میتوانید در زندگی خویش کار مشابهی انجام دهید. به نشست تمارین خود بپردازید، به هر میزان و هر نوعی که برای خود مناسب یافتید و آنگاه برای انجامِ کاری خوب برای هرکس به پیش بروید. این همان ظهور و طلوع روشن بینی است.
اگر ما به اشتراک نگذاریم، بدان دست نمی یابییم. امری که میتواند امروز واقع شود. دغدغۀ وقوع روشن بینی در آینده را نداشته باشید. روشن بینی را همین امروز مطالبه کنید. امری که بواسطۀ انجام تمرینات و آنگاه نثارِ سکوت و سرور خویش به دیگران میسّر میشود. هر احساس خوبی که تمارین برای شما به ارمغان می آورند در فعالیت روزانه نثار (دیگران) کنید. این همان روشن بینی است که در حال حاضر و زمان حال پدیدار میشود. آنچه که همۀ ما باید انجام دهیم، گفتنِ "آری" به جریانِ عشق الهی است که برون ریزی میکند. عشقی که از طریق ما همچون رودی بی پایان از سرور اکستاتیک فوران خواهد کرد.
آنگاه ما همیشه همچون کودکانی شاد و معصوم خواهیم خندید. ما اینگونه میشویم زمانیکه همۀ انسدادها و گرفتگی ها از ما رخت بربندند.
دستیابی به روشن بینی، نثار کردن آن است. دستیابی به روشن بینی، رها نمودن آن است.
بخش سوم: ارتباط سرور آگاهی خالص با روشن بینی 💠
پرسش: (در درس 35# علائم بین راه روشن بینی)، با توجه به نشانه های سه گانه ای که شما ذکر کردید، یعنی سکوت، سرور و هماهنگی (هارمونی)، آیا این ویژگی ها، با اوصاف برهمن (Brahman) که عبارت است از وجود، آگاهی و سُرور (Sat سات - Chit چیت - Ananda آناندا) نیز نزدیکی یا شباهتی دارند؟ آیا فرآیند پالایشِ جسم و ذهن نام دیگری برای بازسازی و اصلاح محسوب میشود؟
پاسخ: سات چیت آناندا (وجود - آگاهی - سرور) بُعدی است که در مراقبۀ عمیق با آن ارتباط می یابییم و همان چیزی است که در ما بعنوان سکوت برمیخیزد. کیفیتی که به "حالت شهودی" نیز معروف است و در اولین مرحلۀ روشن بینی، حس ما از خویش بطور 24 ساعته و همیشگی در این واقعیت متعال تثبیت میشود. عبارت "سرورِ آگاهی خالص" که اغلب در این دروس بکارگرفته شده درواقع مترادفی بر سات چیت آناندا یا سکوت درونی و شهود است. سُرور کلمه ای کلیدی در رابطه با اولین مرحلۀ روشن بینی یعنی خیزش سکوت است. شهود درونیِ تثبیت یافته و تغییر ناپذیر، سرورانگیز است. امری که با رسیدن به آن تجربه کرده و تجارب بسیار بیشتری نیز پس از آن از راه میرسند.
اکستاسی کلمه ای کلیدی در دومین مرحلۀ روشن بینی است که بدلیل حرکت پرانا (کوندالینی) در سیستم اعصاب ایجاد میشود. با تلطیف و تعالی در تجارب حسیِ درونی، سرسپردگی (باکتی) برمیخیزد و ما در دگرگونی (استحالۀ) نوروبیولوژیکی خویش بسمت تجربۀ پایدار حوزۀ الهی شتاب میگیریم.
به لحاظ فنی، در واقع حرکتِ سات چیت آناندا است چراکه هر چیز، از این حوزه سرچشمه گرفته است. اما ما، بین سُرور (موجود در آگاهی خالص) و اکستاسی (موجود در بدن) تمایز قائل میشویم. بدین دلیل که این دو جنبه از طبیعت ذاتیِ ما درصدد اتحاد با یکدیگر در چشم سوم هستند. این اتحاد در واقع در مرحله ای رخ میدهد که هماهنگی (هارمونی) از راه رسیده و فوران و خیزشِ عشق الهیِ بی قید و شرط آغاز میشود. آنگاه است که ما بر روی زمین در هر دم و دقیقه به کانالی برای انتشار عشق و الوهیت مبدل میشویم. پس عشق الهی نیز کلمه ای کلیدی برای سومین مرحله از روشن بینی است.
دروس 85# و 113# به بازبینی مراحل روشن بینی از چشم اندازهایی متفاوت میپردازد. در بسیاری از دروس دیگر سایت نیز از منظر سطوح متفاوتی از تجارب، بدین امر پرداخته شده است.
لزوم بازگویی همۀ این موارد بدلیل تجربیاتی است که همسو با پیشرفت در تمارین پدیدار میشوند. در اینصورت است که تمرین گر به چارچوبی برای ادراکِ این راه نشانه ها نیازمند میگردد. بنابراین همۀ این موارد، بدین منظور به شرح و عنوان درآمده است. در غیر اینصورت، کیست که به همۀ چنین اوراد و سخنان نامفهومی نیازمند باشد؟ در واقع از طریق داشتن همزمانِ تجارب، چارچوب فکری و استعارات (شیوا، شاکتی، و غیره) است که میتوان آنچه که در درون رخ میدهد را توضیح داد. امری که یاریگر و الهام بخشِ تداوم تمرینات خواهد گردید.
در ارتباط با آنچه که در این فرآیندها رخ میدهد، عبارت های "بازسازی" و "اصلاح" برای من تاحدی گنگ و نامفهوم است. من "پالایش" و "پاکسازی" را دوست داشته و عباراتی بهتر میدانم. پس از آنکه پاکسازی صورت گرفت، گذرگاه سلسلۀ اعصاب بعنوان دروازه ای بر بیکرانگی درونی، پاک و گشوده میشود. هرچند که همۀ اینها عبارت پردازی است و درواقع هر نوع واژه و عبارتی که برای شما کار کند، خوب است، مادامیکه شما تجارب خویش را بوضوح از طریق این اصطلاحات ادراک کرده و آنچه را که رخ میدهد به غلط تعبیر نکنید. تعبیر و تفسیر غلط (و ترسِ ناشی از ظهور تجارب) میتواند منجر به عدم انگیزه نسبت به تمرین گردد. بنابراین داشتن فهمی صحیح از آنچه که رخ میدهد بسیار مهم است. همیشه نکتۀ اصلی در آن چیزی است که ما را در انجام تمارین انگیزه داده و ما را بسمت بازسازی و اصلاح پیش میبرد! :-)
《 استاد در درون شماست 》
:اینستاگرام ما
Instagram: •••••••••••••••• @Bidari_Zehni