خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه
سریال سیب ممنوعه یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند
خلاصه سریال سیب ممنوعه از قسمت اول تا قسمت آخر
سیب ممنوعه داستان زندگی دو خواهر به نام های زینب با بازی سودا و ییلدیز با بازی اداجه را روایت میکند که برایشان اتفاقهای پر فراز و نشیبی رخ میدهد که عامل آن مهربانی و خوش قلبی زینب و زیاده خواهی و به دنبال ثروت بودن ییلدیز است.زینب با جوانی به نام علیهان تاشدمیر آشنا می شود که مدیریت آرگون هولدینگ را عهده دار است و در انجا شروع به کار میکند و ییلدیز نیز به عنوان منشی در آرگون هولدینگ که هالیت آرگون رییس آن است به قصد ازدواج کار میکند و در انجام اینکار هم موفق واقع میشود . پس از گذشتن چند قسمت که حاوی تلاش ییلدیز برای از دور خارج کردن اندر (زن سوم هالیت) و نقشه و دسیسه چینی این دو بوده زینب و علیهان وارد رابطه این سخت و پر دردسر میشوند که این دردسرها حاصل فاصله طبقاتی زینت و علیهان و مخالفت خواهر علیهان یعنی زرین که زن دوم هالیت هم هست بوده . در این بین مشکلات ودعواهای ییلدیز و اندر باریک میشود و بالاخره ییلدیز آتویی خوب و قادر به از دور خارج کردن اندر پیدا میکند ، این آتو داشتن یک فرزند دیگر از دوستان و همکاران هالیت یعنی کایا بوده است . ییلدیز که سعی بر پیدا کردن فرزند این دو دارد متوجه آمدن یک زن دیگر میشود که آن زن شاهیکا است زنی بسیار باهوش و بدجنس که برای یکی از رقبای هالیت کار میکند .
شاهیکا هم برای اندر و هم برای ییلدیز نقشه هایی دارد اما با یک تیر دو نشان میزند و هردو را از دور خارج مبکند و به هالیت نزدبک میشود اما او با ییعت پسر دوم اندر که ییلدیز به دنبال آن است آشنا میشود و ان را برای انتقام از مادرش که اورا ترک کرده بود تحریک کرد و اون رو ادم خودش کرد . شاهیکا که همرو از دور خارج کرده بود به یک چیز توجه نکرد این که اگه ییلدیز و اندر باهم برای رفتن اون دست به یکی بکنند چی ؟ همین اتفاق می افتد و ییلدیز با شکم جامله و اندر با کمی معلولیت حاصل از ضربه خوردن از ییعت داشت به جنگ شاهیکا میروند اما طولی نمیکشید که نادر یعنی رقیب هالیت اون رو از انجام عملیات بدلیل شکست های مکرر حذف میکند و خود وارد ماجرا میشود اون تنها با یکبار صحبت با ییلدیز عاشقش میشود و برای اون هرکاری میکند اما برای داشتنش نه برای راحتی و رفاهش . این وسط لیلی که خودش رو خواهر ناتنی اندر و جانر جا زده بود به شرکت کایا رفته و در انجا کار میکند اما بعد از چند روز شوهر اون که از دستش فرار کرده بود به دنبالش رفته و دروغ اون رو لو میده کمی اون رو طرد میکنن اما دوباره با حمایت ییلدیز و امیر سرپا می ایستد ، ییلدیز برای خلاصی لیلی از دست شوهرش به اون کمک میکند و بهش در هولدینگ شوهرش کار میدهد اما اندر که شاهیکا اون رو با فیلم ضربه زدن ییعت به سر اندر تهدید میکرد که برای اون کار کنند ییلدیز را به داشتن قصد زدن مخ هالیت توسط لیلی که کار سختی هم نیست تحریک کرد . ییلدیز هم با فراز و نشیب های چندین قسمت و کتاب زهرا و مشهوریتش سر و کله میزد عکسی به دستش رسید که از قرار لیلی و هالیت تنها برای درد و دل خبر میداد اما اون با توجه به تحریک شدن توسط اندر به هر دو زنگ میزند و هردو نیز دروغ میگویند و ییلدیز فکر میکند حرف های اندر واقعیت دارند اما اندر ، جانر و امیر نمیدانستند که برای کار بوده و به مدارک توجه میکردند که محکم هم بکدند به همین دلیل با نقشه ای لیلی رو به بی آبرویی نسبت میدهند تا خودش برود اما در صحبت های امیر و ییلدیز از نقشه آنها با خبر و طی داستان هایی با شاهیکا و نادر همدستی میکند و لیلی مخ هالیت را به کمک شاهیکا می زند زرین به هایت مشکوک میشود و به ییلدیز میگوید ییلدیز آن را میبیند و از هالیت جدا میشود نادر از او درخواست کار و ازدواج میکند ییلدیز پیشنهاد ازدواج را قبول میکند ولی پشیمان میشود او خبر نگار میشود و هالیت ورشکست مشود نادر اندر را برای ازدواج تهدید می کند اما ییلدیز عکس سری را به نادر نشان میدهد نادر منصرف میشود و شاهیکا بی کار مشود همه به او پشت میکنند شاهیکا قصد انقام سخت از نادر را دارد.
منابع
http://astarakhabar.ir/category/sib-mamnooe/