October 21, 2020

آموزش جامع بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ

آموزش جامع بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ و به صورت دقیق تر عبارت بازاریابی دیجیتالدیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) از دو دهه پیش تاکنون به عنوان زیرمجموعه‌ای از مدیریت بازاریابی و نیز مدیریت تبلیغات مورد اشاره قرار می‌گیرد.

بازاریابی

اما با توجه به توسعه فناوری اطلاعات طی سالهای اخیر، افزایش متوسط زمان آنلاین بودن کاربران، استفاده گسترده از موبایل و افزایش ضریب نفوذ اینترنت در جهان، امروزه به عنوان یک دانش و تخصص مستقل مورد توجه قرار می‌گیرد.

آنچه ما در این مقاله مورد بررسی قرار می دهیم کلیات موضوع و آموزش جامع بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ برای درک بیشتر این موضوع مهم است.

تعریف بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ

آنچه در این محتوا می خوانید

سایت HubSpot که از سایت‌های معتبر در حوزه بازاریابی دیجیتال و استراتژی محتوا محسوب می‌شود در تعریف بازاریابی دیجیتال به این نکته اشاره کرده است که این عبارت، یک چتر مفهومی محسوب می‌شود.

به عبارت دیگر، به جای اینکه بتوان تعریف مستقیمی برای آن ارائه کرد، بهتر است همه‌ی آن تکنیک‌ها و ابزارهایی را بشناسیم که زیر عنوان دیجیتال مارکتینگ قرار می‌گیرند.

اگر چه تعریف واحدی از بازاریابی دیجیتال در دست نیست، اما به نظر می‌رسد بتوان تعریف زیر را تا حد خوبی، فصل مشترک توضیحات رایج در زمینه بازاریابی دیجیتال در نظر گرفت.

بازاریابی دیجیتال شامل مجموعه همه ابزارها و فعالیت‌هایی است که برای بازاریابی محصولات و خدمات در بستر دیجیتال (وب، اینترنت، موبایل یا سایر ابزارهای دیجیتال) مورد استفاده قرار می‌گیرند.

ابزارهای بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ

موارد زیر، نمونه‌هایی از ابزارهای بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ محسوب می‌شوند:

بازاریابی توسط موتورهای جستجو (SEM) [ ترافیک ارگانیک و خریداری شده]

SEM

برای کسی که در فضای وب یک رسانه ساخته است، موتورهای جستجو می‌توانند به دو شیوه مفید باشند.

شیوه‌ی اول، این است که به شکلی فعالیت کند که موتورهای جستجو، رسانه او را (وبسایت یا وبلاگ یا اکانت در شبکه های اجتماعی یا هر نوع رسانه قابل تصور دیگر) به عنوان پاسخی مناسب برای جستجو به جستجوگران معرفی کنند.

این همان چیزی است که ما آن را تحت عنوان بازدید ارگانیک می‌شناسیم و در بحث آموزش مبانی سئو , استخدام سئوکار حرفه ای مورد توجه قرار داده‌ایم.

شیوه‌ی دوم این است که به موتورهای جستجو هزینه‌ای را پرداخت کند تا این موتورها او را در کنار گزینه‌های برتر به مخاطبان نشان دهند.

می‌دانیم که شیوه‌ی دوم هم به عنوان یکی از نمونه‌های Paid Traffic (ترافیک خریداری شده) شناخته می‌شود.

اگر شما بودجه‌ای را به موتورهای جستجو اختصاص می‌دهید تا از طریق تبلیغ در صفحات آنها (یا هر شیوه‌ی دیگری که موتورهای جستجو به شما پیشنهاد می‌دهند) ترافیک کاربران را به رسانه‌ی خود هدایت کنید، عملاً وارد حوزه‌ی بازاریابی موتورهای جستجو یا Search Engine Marketing یا SEM شده‌اید.

SEM می‌تواند از یک ابزار بازاریابی به یکی از انواع بازاریابی و حتی به استراتژی بازاریابی شما تبدیل شود.

اینکه کدام سطح از SEM را انتخاب می‌کنید، به شرایط و نیاز شما بازمی‌گردد:

اگر شما فقط یک صفحه‌ی ساده در فضای وب داشته باشید و با تبلیغ در موتورهای جستجو، مخاطبان را به آنجا هدایت کنید، عملاً SEM برای شما یک ابزار ساده است (البته این استفاده ایرادی هم ندارد و می‌تواند سودآور و کاملاً منطقی و مفید هم باشد).

اما اگر شما بخواهید ترافیک خریداری شده را به مخاطب ماندگار تبدیل کنید، قاعدتاً باید SEM را به عنوان بخشی از استراتژی خود ببینید و سایر بخش‌های کسب و کار خود را با این هدف، همسو و هم‌راستا کنید.

بهینه سازی برای موتورهای جستجو (سئو)

بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ

سئو یکی از زیرمجموعه‌های بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ است که اگر در فضای آنلاین فعالیت داشته باشید یا به موضوعات مرتبط با آن علاقمند باشید، ناگزیر هستید برای یادگیری آن وقت بگذارید.

احتمالاً شما هم چنین جملاتی (یا مشابه آن‌ها) را زیاد شنیده‌اید:

«شما باید روی سئو سرمایه گذاری کنید.»

«شما دیده نمی‌شوید؛ اگر در صفحه‌ی اول گوگل نباشید اصلاً حضور شما در فضای آنلاین بیهوده است.»

«چرا سئوکار نمی‌آورید تا مسئولیت بهینه سازی سایت شما برای موتورهای جستجو را به عهده بگیرد؟»

«اگر سایت … هنگام جستجوی کلمه … در صفحه‌ی اول گوگل می‌آید، به خاطر یک سری تکنیک است. اسم این تکنیک ها سئو است.»

«الگوریتم‌ها عوض شده. کافئین؟ پاندا؟ مرغ مگس خوار؟ کبوتر؟ سیستم دیپ مایند؟»

«ما می‌توانیم شما را به صفحه‌ی اول موتورهای جستجو بیاوریم. مطمئن باشید این منطقی‌ترین سرمایه گذاری شماست.»

کلمه‌ی SEO مخفف عبارت Search Engine Optimization است که می‌توان آن را به بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو ترجمه کرد.

البته خود سئو هم در فارسی بسیار رایج شده و حتی گاهی ترکیب‌های اضافی و توصیفی و عبارات فعلی (مانند بهبود سئو، سئو کردن، سئو سازی) را نیز با آن می‌سازند و به‌کار می‌برند.

هدف روش های سئو این است که هنگام جستجوی کاربران در گوگل و سایر موتورهای جستجو، این موتورها رتبه‌ی بهتری را به مقاله‌ها و محتوای یک سایت اختصاص دهند.

تعریف سئو و چند نکته درباره SEO

اگر چه به نظر نمی‌رسد تاکید بر اهمیت SEO چندان ضروری باشد،‌ اما بد نیست مروری به برخی آمارهای منتشر شده درباره موتورهای جستجو داشته باشیم‌.

بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ seo

طبیعی است که با توجه به روش اجرای تحقیق، آمار و ارقام ارائه شده توسط منابع مختلف، می‌توانند متفاوت باشند؛ بنابراین شاید بهتر باشد به جای تمرکز بر مقدار دقیق اعداد، بیشتر به مقیاس و اهمیت نسبی آنها توجه کنیم:

مردم جهان روزانه بین ۶ تا ۷ میلیارد بار از موتورهای جستجو استفاده می‌کنند .

هفتاد تا هشتاد درصد جستجوگران، به لینک‌هایی که به صورت تبلیغ (با پرداخت پول) توسط موتورهای جستجو از جمله گوگل، نمایش داده می‌شوند، نگاه نمی‌کنند.

کسی که از طریق کلیک کردن روی لینک در موتور جستجو وارد فضای آنلاین شما می‌شود، در مقایسه با کسی که شما برای بازاریابی به سراغ او رفته‌اید، برای تبدیل شدن به یک مشتری هزینه‌ی کمتری خواهد داشت.

جستجو بر روی موبایل طی سال‌های اخیر همواره روندی افزایشی داشته و از سال ۲۰۱۵ به بعد، سرچ موبایل از سرچ دسکتاپ بیشتر شده است.

همچنین در حال حاضر، سهم دسکتاپ در میان ابزارهای اتصال به اینترنت در سطح جهان کمتر از ۵۰ درصد است.

بهترین آموزش های سئو و دیجیتال مارکتینگ در 5 کتاب

بازاریابی محتوا (Content Marketing)

content-marketing-بازاریابی -دیجیتال

بازاریابی محتوا (Content Marketing) یکی از زیرمجموعه‌های مهم بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ محسوب می‌شود.

البته باید بر این نکته تأکید کنیم که با وجود جوان بودن اصطلاح بازاریابی محتوا، استفاده از محتوا برای بازاریابی اتفاق تازه‌ای نیست و مصداق‌های آن را می‌توان حتی در دوران اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ و پیش از آن نیز جستجو کرد.

اما با توسعه تکنولوژی دیجیتال و افزایش دسترسی به دستاوردهای فناوری اطلاعات، بازاریابی محتوا به عنوان یک ابزار قدرتمند و یک رشته‌ی تخصصی مطرح شد و توانست جایگاه ویژه‌ای را در میان فعالان حوزه‌ی دیجیتال به خود اختصاص دهد.

چند مثال از تولید محتوا

content-marketing-بازاریابی -دیجیتال

پس از مطالعه‌ی درس‌های تعریف محتوا و نیز هدف از تولید محتوا، نباید در مصداق‌یابی برای محتوا مشکل چندانی داشته باشید.

در عین حال موارد زیر، نمونه‌هایی از محتواهای قابل استفاده در بازاریابی محتوا (بر اساس تعریف‌های بالا) محسوب می‌شوند:

  • کتاب یا کتابچه‌ای که توضیحاتی درباره‌ی یک محصول ارائه می‌کند.
  • مصاحبه‌ای که توضیحاتی درباره‌ی یک کتاب ارائه می‌کند و به نقد آن کتاب می‌پردازد (در این‌جا کتاب، محصول است و مصاحبه یا مقاله، محتوایی برای بازاریابی کتاب)
  • فیلم ویدئویی یکی از جلسات یک دوره‌ی آموزشی چند جلسه‌ای که به صورت رایگان یا با قیمت مشخص، به دیگران عرضه می‌شود (در بازاریابی محتوا، تعهد نداریم که محتوای مورد استفاده برای بازاریابی را رایگان عرضه کنیم. قیمت، یک انتخاب است).
  • یک فیلم یا کتاب به تبلیغ یک بحث اخلاقی یا مذهبی می‌پردازد (بازاریابی محتوا می‌تواند برای عرضه‌ و تبلیغ ایده‌ها هم به‌کار گرفته شود)
  • پادکست هایی که یک مشاور خانواده تولید می‌کند تا مخاطبان بیشتری، نام او را بشنوند و با او به عنوان یک متخصص آشنا شوند.

مجدداً لازم به تأکید است که بازاریابی محتوا به شکل کلی آن، به بازاریابی با استفاده از محتوای دیجیتال محدود نیست.

بازاریابی محتوا، پیش از عصر دیجیتال هم قدمتی بسیار طولانی داشته است.

ضمن این‌که در عصر دیجیتال هم، هنوز بازاریابی محتوا می‌تواند خارج از بستر وب و اینترنت انجام شود:

عرضه‌ی یک DVD آموزش آشپزی با مایکروفر، نمونه‌ای از بازاریابی محتوا با استفاده از محتوای دیجیتال آفلاین است.

هم‌چنین عرضه‌ی یک کتاب کوچک به عنوان خلاصه‌ی ۱۰۰ کتاب منتشر شده در یک سال اخیر توسط یک ناشر (هر کتاب در یک پاراگراف)، نمونه‌ای از بازاریابی محتوا با استفاده از ابزارهای مکتوب محسوب می‌شود (چنین کتابی مثلاً ممکن است در نمایشگاه کتاب، به کسانی که خریدشان از مبلغ مشخصی بیشتر بوده، هدیه داده شود).

بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)

بازاریابی جاذبه ای Inbound Marketing

اصطلاح بازاریابی درونگرا یا بازاریابی جاذبه‌ای یا Inbound Marketing یکی از اصطلاحات رایج سال‌های اخیر در بازاریابی و به طور خاص در بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ است.

کسانی که این سبک بازاریابی را مطرح می‌کنند آن را در مقابل سبک سنتی‌تر ارتباطِ بازاریابی، یعنی بازاریابی برونگرا قرار می‌دهند.

چند مثال از بازاریابی درونگرا

موارد زیر مثال‌هایی از بازاریابی درونگرا هستند:

بازاریابی جاذبه ای Inbound Marketing

مخاطب شما، به دنبال یکی از سوال‌ها و نیازهای خود، در یکی از شبکه های اجتماعی جستجو می‌کند و به شما می‌رسد.

مخاطب شما، توسط گوگل یا سایر موتورهای جستجو به دنبال یک وب‌سایت می‌گردد و به سایت شما می‌رسد.

بنابراین، معتقد است که خودش به سایت شما جذب شده، نه اینکه شما با ارسال پیام او را وادار به بازدید از سایت خود کرده باشید.

یکی از دوستان شما، یک کتابچه‌ی آموزشی کوچک در مورد انواع دمنوش‌های گیاهی و خواص آنها دارد.

آن کتابچه را به شما می‌دهد و بعد از مطالعه می‌بینید که شرکت X آن را منتشر کرده است.

محتوا در حدی متقاعدکننده و با کیفیت است که تصمیم می‌گیرید و با شرکت تماس گرفته و یک بار نمونه‌ای از محصولاتش را بخرید.

بازاریابی شبکه های اجتماعی (Social Media Marketing)

بازاریابی شبکه های اجتماعی Social Media Marketing

استراتژی محتوا (Content Strategy)

استراتژی محتوا (Content Strategy)

تبلیغات بر اساس کلیک (PPC)

تبلیغات بر اساس کلیک (PPC)

اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)

اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)

اینفلوئنسر مارکتینگ یکی از زیرمجموعه‌های ارتباطات بازاریابی یا Marketing Communications است.

در این شیوه، کسب و کارها می‌کوشند افرادی را بیابیند که بر تصمیم و رفتار مشتریانشان تأثیر می‌گذارند.

سپس به کمک آنها اطلاعات محصول خود یا هر نوع پیام دیگر را که می‌تواند منجر به رفتارهای مطلوب (مثلاً‌ خرید محصول یا ترویج یک رفتار فرهنگی) شود برای مخاطبان واقعی خود ارسال می‌کنند.

اینفلوئنسر مارکتینگ، پدیده‌ی تازه‌ای نیست.

اگر در دوران دبستان، مدیر مدرسه‌تان احساس کرده که شما از معلم ورزش حرف‌شنوی بیشتری دارید و او را به کلاس‌تان فرستاده تا در مورد رعایت نظم برایتان صحبت کند، در همان مقطع اینفلوئنسر مارکتینگ را (برای تبلیغ یک رفتار) تجربه کرده‌اید.

بازاریابی توسط افراد تأثیرگذار در مجموعه‌ی روش‌های بازاریابی برونگرا قرار می‌گیرد.

چون این کسب و کار است که گفتگو با مخاطب و مشتری بالقوه را آغاز می‌کند.

ایمیل مارکتینگ

email marketing- ایمیل مارکتینگ

ایمیل مارکتینگ (Email Marketing) یا بازاریابی ایمیلی یکی از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ است که از اهمیت ویژه‌ای در بازاریابی محتوا برخوردار است.

متخصصان بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ، هر زمان می‌خواهند استراتژی محتوا را برای یک کسب و کار تدوین کنند، باید به این سوال پاسخ بدهند که می‌خواهند چه جایگاهی برای ایمیل مارکتینگ در نظر بگیرند.

بسیاری از ما، بازاریابی ایمیلی (Email Marketing) و تبلیغات ایمیلی (Email Advertising) را به صورت مترادف به کار می‌بریم.

اما بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ، بسیار گسترده‌تر از تبلیغات ایمیلی است.

در تبلیغات ایمیلی، شما یک پیام تبلیغاتی مشخص دارید و می‌خواهید آن را از طریق ایمیل، برای افراد زیادی ارسال کنید.

در چنین شرایطی، حتی ممکن است اصول اخلاقی را زیر پا بگذارید و با خرید یک بانک ایمیل، این کار را انجام دهید.

اما وقتی از بازاریابی ایمیلی حرف می‌زنیم، منظورمان ارتباط بلندمدت و دوسویه با مشتریان بالقوه و بالفعل است.

این ارتباط، با مجوز مشتری آغاز شده و با رضایت او ادامه پیدا می‌کند. ضمن این‌که پیام‌هایی هم که رد و بدل می‌شوند، فراتر از پیام‌های تبلیغاتی هستند.

بازاریابی موبایلی یا موبایل مارکتینگ (یا اصطلاح قدیمی آن: تبلیغات موبایلی)

اصطلاح بازاریابی موبایلی یا موبایل مارکتینگ در ابتدا بیشتر معادل بازاریابی پیامکی (SMS Marketing) محسوب می‌شد.

اما به تدریج با افزایش قابلیت‌های موبایل‌ها، رواج گوشی‌های هوشمند (Smartphones) و فراهم آمدن دسترسی به اینترنت از طریق موبایل، بازاریابی موبایلی به مفهوم بسیار گسترده‌تری تبدیل شد.

در حدی که گاهی ترجیح می‌دهند آن را نه به عنوان زیرمجموعه‌ی دیجیتال مارکتینگ، بلکه به عنوان یک شاخه‌ی مستقل از بازاریابی مطرح کنند تا بر اهمیت و جایگاه آن، به اندازه‌ی کافی تأکید شود.

کسانی هم مثل توربان در کتاب تجارت الکترونیک خود بازاریابی موبایلی را زیرمجموعه تجارت موبایلی (Mobile Commerce یا M-Commerce) در نظر می‌گیرند تا به این شکل، اهمیت موبایل و بازاریابی موبایلی، در میان سایر ابزارهای بازاریابی دیجیتال کمرنگ نشود.

بازاریابی از طریق همکاری در فروش (Affiliate Marketing)

یکی از اصطلاحاتی که طی سال‌های اخیر زیاد به گوش‌مان می‌خورد افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing) یا سیستم همکاری در فروش است.

با وجودی که این اصطلاح اخیراً رواج پیدا کرده و به‌کار می‌رود، ذاتِ افیلیت مارکتینگ یا همکاری در فروش، یک روش فروش قدیمی است که از قدمتی طولانی برخوردار است.

فرض کنید شما فروشنده‌ی لوازم خانگی هستید و به دوست خود می‌گویید که به ازاء هر مشتری که برایتان بیاورد، درصدی از فروش را به او خواهید داد.

یا یک موسسه‌ی آموزشی هستید و با یک وب‌سایت توافق می‌کنید که بنرهای شما را در صفحات خود قرار دهد و در مقابل، متعهد شوید که به ازاء هر ثبت‌نامی که به‌واسطه‌ آن وب‌سایت انجام شود، مبلغی را به آن وب‌سایت پرداخت خواهید کرد.

این همان چیزی است که در ادبیات سنتی، به عنوان فروش پورسانتی یا بازاریابی پورسانتی می‌شناسیم.

اتفاقی که در چند سال اخیر افتاده این است که با توسعه‌ی نرم‌افزارها، امکانات متنوع و گسترده‌ای برای اجرای سیستمهای همکاری در فروش به وجود آمده و افیلیت مارکتینگ به یک روش درآمدزایی جذاب تبدیل شده است.

سیستم همکاری در فروش در بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ چگونه کار می‌کند؟

گفتیم که افیلیت مارکتینگ یک روش قدیمی در بازاریابی و فروش است و اگر این روش به تازگی مورد توجه و اقبال قرار گرفته، علت را باید در طراحی و اجرای سیستمهای همکاری در فروش جستجو کرد.

وقتی از سیستم همکاری در فروش حرف می‌زنیم، باید به سه المان خاص توجه ویژه داشته باشیم:

  • مشتری یا مصرف‌کننده (Customer/Consumer) به عنوان کسی که نهایتاً محصول را می‌خرد و از آن استفاده می‌کند.
  • عرضه‌کننده (Merchant یا Vendor) به عنوان کسی که محصول در اختیار اوست و برای آن دنبال مشتری می‌گردد.
  • تبلیغ‌کننده یا همکار (Publisher/Advertiser/Affiliate) به عنوان کسی که به مشتری دسترسی دارد و محصولِ عرضه‌کننده را تبلیغ می‌کند.

در حالت عادی، در هر معامله‌ای ما عرضه‌کننده و مشتری را داریم، اما این حضور نقش سوم یعنی تبلیغ‌کننده است که باعث می‌شود فرایند همکاری در فروش شکل بگیرد.

اتفاقی که معمولاً در عمل می‌افتد این است که عرضه‌کننده، با یک یا دو همکار کار نمی‌کند.

بلکه در پی این است که ده‌ها و صدها همکار داشته باشد. بنابراین یک سیستم آنلاین مدیریت همکاران (Affiliate Management System) طراحی و اجرا می‌شود.

نمونه‌های این سیستم در سطح بین‌المللی در مجموعه‌هایی مثل شرکت آمازون و در داخل ایران در شرکت‌هایی مانند دیجی‌کالا در حال اجراست.

شما وقتی تصمیم می‌گیرید به عنوان همکار فروش کار کنید، یک کد اختصاصی به شما تعلق می‌گیرد و یک پنل هم برایتان در نظر گرفته می‌شود که بتوانید عملکرد خود را به کمک آن بررسی کنید.

در این حالت، برای هر محصول / صفحه لینکی انحصاری در اختیار شما قرار می‌گیرد که هر کس هر جا روی آن کلیک کند، سیستم همکاری در فروش آمازون یا دیجی‌کالا متوجه می‌شود آن لینک توسط شما به مصرف‌کننده ارائه شده است.

اگر این بازدید به فروش منتهی شود، مبلغی به عنوان پورسانت فروش برای شما در نظر گرفته خواهد شد.

به همین علت است که اگر از طریق صفحات اینستاگرام یا وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها به صفحه‌ی یک محصول در دیجی‌کالا یا سایت‌های مشابه هدایت شوید، معمولاً آدرس لینک، طولانی‌تر از حالت عادی است و در انتهای آن کد‌هایی می‌بینید که به سایت عرضه‌کننده اعلام می‌کنند لینک از نوع Affiliate است و کد (ID) همکار را هم به عرضه‌کننده اعلام می‌کنند.

چرا به همکار فروش Publisher می‌گویند؟

شاید برایتان این سوال ایجاد شده باشد که چرا به تبلیغ‌کننده یا همکار فروش، ناشر یا Publisher می‌گویند.

علت این نام‌گذاری به شیوه‌ی عملکرد همکار (Affiliate) بازمی‌گردد. همکار فروش نمی‌تواند لینک محصول را از عرضه‌کننده بگیرد و در کوچه و خیابان راه بیفتد و از مردم بخواهد که از آن لینک استفاده کنند.

هم‌چنین منطقی نیست که لینک را با پیام‌رسان برای دوست و آشنا بفرستد و به آن‌ها بگوید که خرید را از طریق آن انجام دهند (شدنی است، اما منطقی نیست و به یک روش درآمدزایی دائمی تبدیل نمی‌شود).

پس منطقی‌ترین روش این است که همکار فروش به سراغ تولید محتوا برود و برای خود مخاطب جمع کند.

این محتوا می‌تواند در قالب وبلاگ‌نویسی، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و یا داشتن کانال در پلتفرم‌های اجتماعی (مثلاً تلگرام) عرضه شود.

حالا می‌توان لینک را در اختیار مخاطب‌ها قرار داد و آن‌ها را به سمت سایت عرضه‌کننده (Vendor) هدایت کرد.

این روش آن‌قدر استاندارد و رایج شده که عملاً به جای اصطلاح Affiliate از اصطلاح Publisher استفاده می‌کنند.

آیا همکاری در فروش، Passive Income ایجاد می‌کند؟

نگاه بسیاری از مردم به همکاری در فروش این است که این روش فعالیت، می‌تواند نوعی Passive Income ایجاد کند.

به این معنا که شما هیچ کاری نکنید و بنشینید و سایت‌تان یا اکانت اینستاگرام‌ و کانال‌ تلگرام‌تان برایتان یک جریان نقدی ایجاد کند.

اما واقعیت این است که همکاری در فروش، نیازمند تلاش و فعالیت دائمی است.

فرض کنید شما صفحاتی را در سایت / وبلاگ خود به معرفی محصولات مختلف اختصاص داده و لینک‌های افیلیت را در آن صفحات قرار می‌دهید.

به فرض این‌که با سئو آن صفحات را به رتبه‌های برتر نتایج گوگل برسانید، باز هم ماندن در آن جایگاه، نیازمند تلاش دائمی و به‌روزرسانی محتوا خواهد بود.

اگر هم در شبکه‌های اجتماعی فعال باشید، به محض این‌که فعالیت اکانت خود را کاهش دهید، فروش‌تان کاهش پیدا خواهد کرد.

بنابراین با وجودی که همکاری در فروش یک روش نسبتاً آسان درآمدزایی است، اما نمی‌توان آن را روش Passive یا منفعلانه در نظر گرفت.

تولید محتوا در بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ

تولید محتوا می‌تواند محدوده‌ی گسترده‌ای از فعالیت‌ها را در بر بگیرد:

از کسی که چند قرن پیش مشغول نوشتن یک کتاب خطی بوده تا کسی که امروز با انتشار پست و لایو و استوری به تولید محتوا در اینستاگرام مشغول است، همگی به تولید محتوا مشغول هستند.

اما جدای از این معنای گسترده و عام، کار تولید محتوا امروز یک معنای خاص هم پیدا کرده و آن، تولید محتوای الکترونیکی است.

حتی امروزه مجموعه‌های بسیاری تحت عنوان آژانس تولید محتوا و نیز شرکت تولید محتوا مشغول کار هستند که تولید محتوا را از یک فعالیت فردی فراتر برده‌اند و با انجام تخصصی این کار، هزینه تولید محتوا را کاهش و کیفیت آن را افزایش داده‌اند.

این شرکت‌ها بسته به توانمندی تیم تولید محتوا و استراتژی خود، ممکن است صرفاً به یک فعالیت محدود (مثلاً تولید محتوای ویدیویی یا محتوای متنی) محدود شده یا تولید همه نوع محتوای الکترونیکی برای سایت‌ها و شبکه های اجتماعی را بر عهده بگیرند.

بازاریابی ویروسی دیجیتال (Digital Viral Marketing)

گاهی در فهرست ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، به تبلیغات هدفمند و سفارشی شده (Targeted Advertising) و نیز تبلیغ مستقیم (Native Advertising) هم اشاره می‌شود.

اما با توجه به اینکه این دو عنوان، عملاً فراگیرتر هستند و هم‌رده با سایر موارد نیستند (می‌توانند سایر گزینه‌ها را هم پوشش دهند)، آنها را در فهرست بالا قرار ندادیم.

تذکر: در حال حاضر هم، در فهرست فوق، هم‌پوشانی‌هایی وجود دارد. اما چون این فهرست در بسیاری از کتابها و مراجع رسمی به همین شیوه مورد اشاره قرار می‌گیرد، ما هم روش رایج را مورد استفاده قرار دادیم.

چند کتاب آموزش بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ

کتاب فارسی بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ، آن‌قدر زیاد نیست که دست شما در انتخاب آن‌ها باز باشد.

اما در زبان انگلیسی، کتابهای آموزش دیجیتال مارکتینگ کم نیستند. ضمن این‌که در هر یک از موضوعات تخصصی بازاریابی دیجیتال هم، کتابهای فراوانی وجود دارند.

(مثلاً کتابهای موبایل مارکتینگ یا کتابهای بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا، خود دنیای بزرگی دارند).

بنابراین نمی‌توانیم بگوییم چند کتابی که در این‌جا معرفی می‌کنیم، حتماً بهترین کتابهای دیجیتال مارکتینگ هستند. اما حداقل شناخته شده و معتبرند.

ضمن این‌که ما هم در درس‌های مرتبط با بازاریابی دیجیتال، از آن‌ها استفاده کرده و بارها به آن‌ها ارجاع داده‌ایم.

The New Rules of Marketing and PR

کتاب دیوید اسکات با عنوان قوانین جدید بازاریابی و روابط عمومی را می‌توان یک کتاب مرجع کلاسیک در زمینه‌ی بازاریابی دیجیتال دانست.

این کتاب بارها تجدید چاپ شده و نیز نویسنده، آن را بر اساس شرایط و نیازهای هر مقطع زمانی،‌ ‌به‌روز کرده است.

کتاب اسکات، بیش از جنبه‌های تکنیکال، به ابعاد مدیریتی بازاریابی دیجیتال پرداخته است.

اما می‌تواند برای همه‌ی کسانی که علاقه‌مند به دیجیتال مارکتینگ هستند، مفید باشد.

تبلیغات اینترنتی، بازاریابی مستقیم با استفاده از ابزارهای دیجیتال، وبلاگ نویسی، نشر دیجیتال اخبار کسب و کار، سئو، شبکه های اجتماعی، پادکست‌ها و سایر روش‌های تولید محتوا، از جمله بحث‌هایی هستند که در این کتاب مطرح شده‌اند.

البته نباید انتظار داشته باشید که خواندن این کتاب، شما را شگفت‌زده کند یا در هر صفحه، با نکته‌ی جدیدی مواجه شوید.

اما می‌توان گفت ویژگی این کتاب، نظم دادن به ذهن خواننده در زمینه دیجیتال مارکتینگ و حوزه‌های زیرمجموعه‌ی آن و نیز جایگاه بازاریابی دیجیتال در فضای کسب و کارهای امروزی است.

Ctrl Alt Delete

همه‌ی کسانی که با کامپیوتر کار کرده‌اند، ترکیب سه دکمه‌ی Ctrl، Alt و Delete را می‌شناسند: Reboot کردن کامپیوتر.

وقتی که همه چیز باید از اول شروع شود.

میچ جول (Mitch Joel) که خود سابقه‌ی اجرایی و ارزشمند در بازاریابی اینترنتی دارد، در این کتاب به بررسی نقش ابزارهای دیجیتال در تحول کسب و کارها پرداخته است.

کتاب شبیه مجموعه پست‌های پراکنده‌ی یک وبلاگ است. وبلاگی که به موضوع رابطه‌ی کسب و کار با دنیای دیجیتال پرداخته.

بنابراین هر جای آن را باز کنید می‌توانید بخوانید و به نکات مطرح شده فکر کنید.

اما دقیقاً به همین علت، بر خلاف کتاب دیوید اسکات، ادعای نویسنده این نیست (و انتظار شما هم نباید این باشد) که ذهن‌تان در این حوزه منظم شود.

چه‌بسا بعد از خواندن کتاب، در مقایسه با قبل از آن هم آشفته‌تر شوید.

اما نکته‌های او آن‌قدر ارزش دارد که گه‌گاه به بررسی آن‌ها بپردازید و جایی را در گوشه‌ی ذهن خود به حرف‌ها، توصیه‌ها و تحلیل‌های میچ جول اختصاص دهید.

Epic Content Marketing

جو پولیتزی کتاب‌های متعددی در زمینه استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا دارد که هر یک به نوبه‌ی خود مفید هستند و ما هم در درس‌های مرتبط، به آن‌ها اشاره کرده‌ایم.

اما کتاب Epic Content Marketing را می‌توان فراتر از بازاریابی محتوا دانست.

چون در آن، بسیاری از حوزه‌های بازاریابی دیجیتال را مورد توجه قرار داده و نقش محتوا در هر یک از حوزه‌ها را به بحث گذاشته است.

مقدمه‌ی کتاب توسط یکی از مدیران SAP نوشته شده و پولیتزی به این شیوه، به مخاطب اعلام می‌کند که قرار است با مجموعه‌ای از تجربیات و نکات کاربردی در زمینه بازاریابی دیجیتال روبرو شود.

هدف گذاری برای بازاریابی محتوا، مدل کسب و کار بر اساس محتوا، تقویم محتوا و استفاده از پلتفرم‌ها و ابزارهای مختلف برای بازاریابی دیجیتال، از جمله بحث‌هایی است که در این کتاب به آن‌ها پرداخته شده است.

ما در یکی از درس‌های تقویت خواندن انگلیسی، قسمتی از کتاب پولیتزی را با صدای خود او آورده‌ایم و درباره‌اش توضیحاتی ارائه کرده‌ایم (نقش مخاطب در بازاریابی محتوا).

چند پرسش، و پاسخ آن‌ها

بازاریابی اینترنتی چیست و آیا با دیجیتال مارکتینگ تفاوت دارد؟

اصطلاح بازاریابی اینترنتی،‌ اصطلاحی قدیمی‌تر است و بیشتر در دهه‌ی نود میلادی رواج داشت. با گذر زمان و گسترش و تنوع ابزارهای بازاریابی دیجیتال، به تدریج اصطلاح دیجیتال مارکتینگ جایگزین آن شد (مطالعه‌ی بیشتر: بازاریابی اینترنتی چیست)

آیا اصطلاح بازاریابی دیجیتال و تبلیغات دیجیتال مترادف هستند؟

این دو اصطلاح، قطعاً با یکدیگر تفاوت دارند و تفاوت این دو حوزه، شبیه همان تفاوت تبلیغات و بازاریابی است.

وقتی از بازاریابی دیجیتال حرف می‌زنیم، منظورمان شناخت بازار با استفاده از ابزارهای دیجیتال، حل مشکلات و نیازهای بازار از طریق طراحی و عرضه‌ی محصول است.

در حالی که وقتی از تبلیغات دیجیتال حرف می‌زنیم، فرض بر این است که محصول مشخصی داریم و صرفاً می‌خواهیم با استفاده از ابزارهای دیجیتالی، پیام خود را به مخاطب برسانیم.

گوش دادن به پادکست آموزش بازاریابی دیجیتال-دیجیتال مارکتینگ را از کجا شروع کنیم؟

قاعدتاً جستجو و یافتن پادکست های دیجیتال مارکتینگ دشوار نیست (چون تعداد آن‌ها هم محدود است).

اما اگر بخواهید پادکست های دیجیتال مارکتینگ را به زبان انگلیسی گوش بدهید، انتخاب پادکست های مناسب برای آموزش دیجیتال مارکتینگ چندان ساده نخواهد بود.

پیشنهاد ما این است که ابتدا به سراغ دو پادکست زیر بروید و سپس سایر منابع را بررسی کنید: