اگر كارشناسان كانون هاي مذهبي بخواهندمباحث عرفان حلقه را به نقد و چالش بكشند شما استقبال مي كنيد؟
رستنی ها کم نیست من و تو کم بودیم خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم … گفتنی ها کم نیست من وتو کم گفتیم مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم … دیدنیها کم نیست من و تو کم دیدیم بیسبب از پاییز جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم … چیدنی ها کم نیست من و تو کم چیدیم وقت گل دادن عشق روی دار قالی بیسبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم … خواندنی ها کم نیست من و تو کم خواندیم من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد با دهانی بسته واماندیم … من و تو کم بودیم من و تو اما در میدانها اینک اندازه ما میخوانیم ما به اندازه ما میبینیم ما به اندازه ما میچینیم ما به اندازه ما میگوییم ما به اندازه ما میروییم … من و تو کم نه که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم
گزارشی که در زیر میخوانید سرگذشت بسیاری از دختران این سرزمین است که در کوره راه تاریک و هزار توی تعصبات و پیشداوریها ی جامعه امروز ،سر انجام ، پاسخ سوالات و ابهامات جهان شناختی خویشتن را می یابد ...
سرانجام با دستان پینه بسته اش آدمی را که هنوز دانه ای ...نه ...جوانه ای بیش نبود در خاک گلدان فرو برد . خاک خشک گلدان قطره ای آب تمنا کرد و "خدا مرد" از شوق تمنای آدم بسیار گریست . آنقدرکه ریشه ی ترد تمنا سیراب از شوق "خدا مرد" شد ،