گفتنی ها

تضاد ؛ مانع درک حیرت

حیرتی باید که روبد فکر را خورده حیرت فکر را و ذکر را (مثنوی: 3/1116 )

با عرفان حلقه آشنا شوید

پیش از هر حرف و سخنی با این دو پله آشنا شوید

جامۀ کهنه ; زبزّازِ نو

اگر كارشناسان كانون هاي مذهبي بخواهندمباحث عرفان حلقه را به نقد و چالش بكشند شما استقبال مي كنيد؟

نجوا

رستنی ها کم نیست من و تو کم بودیم خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم … گفتنی ها کم نیست من وتو کم گفتیم مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم … دیدنی‌ها کم نیست من و تو کم دیدیم بی‌سبب از پاییز جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم … چیدنی ها کم نیست من و تو کم چیدیم وقت گل دادن عشق روی دار قالی بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم … خواندنی ها کم نیست من و تو کم خواندیم من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد با دهانی بسته واماندیم … من و تو کم بودیم من و تو اما در میدانها اینک اندازه ما می‌خوانیم ما به اندازه ما می‌بینیم ما به اندازه ما می‌چینیم ما به اندازه ما می‌گوییم ما به اندازه ما می‌روییم … من و تو کم نه که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم

اسم من، ریحان است

گزارشی که در زیر میخوانید سرگذشت بسیاری از دختران این سرزمین است که در کوره راه تاریک و هزار توی تعصبات و پیشداوریها ی جامعه امروز ،سر انجام ، پاسخ سوالات و ابهامات جهان شناختی خویشتن را می یابد ...

سرانجام

سرانجام با دستان پینه بسته اش آدمی را که هنوز دانه ای ...نه ...جوانه ای بیش نبود در خاک گلدان فرو برد . خاک خشک گلدان قطره ای آب تمنا کرد و "خدا مرد" از شوق تمنای آدم بسیار گریست . آنقدرکه ریشه ی ترد تمنا سیراب از شوق "خدا مرد" شد ،